زنده باد سرزمینم...
سرزمینی که هوایش را نفس میکشم "زخمها" دارد...
چه "تنها" که خون دادند تا مرهم زخمهایش شوند...
چه "جانها" که از زندگی گذشتند تا جانها زندگی کنند...
چه "چشمها" که بسته شد تا چشمها باز و آگاه بماند...
چه "نفسها" که برید تا ما نفس بکشیم...
خاک سرزمینم را با خون و غیرت غسل داده اند...
امروز چمران به زانو افتاد تا ما استوار بر زانو بایستیم...
یادت پاک باد هم وطن...