سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران بهانه بود تا زیر چتر تو تا انتهای کوچه بیایم...!!

بدون شرح9

جانم فلج می شود.....وقتی تورا صدا میزنم و نیستی بگویی: جانم!!

 

راستش را بخواهی از وقتی که رفتی هیچ چیز تغییر نکرده است!


من هنوز قهوه می خورم سیگار می کشم...پیاده روی می روم..هستم اما...


تلخ تر و ازهمیشه تنها تر!!

 

خدایا شنیده بودم...محبتت بی پایان است ولی گمان نمی کردم شبیهه معجزه باشد!!


اینبار او برگشت.....ولی من نخواستم!!


با من بمان....آنان که رفتنشان را تحمل کردم برایم "تو " نبودند!!


یه وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه...جریان زندگیتو فقط مرور کنی....


بعدم بگی به افتخار خودم که این همه تحمل داشتم!!

 

برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید


ادامه مطلب...

+ نوشته شده در یکشنبه 92/2/29 ساعت 11:0 صبح توسط باران پاییزی | نظر

دلنوشته7

این روزهادلم خیلی گرفته است............


دلم یک مخاطب خاص می خواهد......


یک مخاطب فقط برای خودمو دلتنگی هایم.......


کسی که وقتی بغض می کنم....و هوای چشمانم رنگ باران می گیرد....


دستانم را بگیرد.......زل بزند توی چشم هایم و من انقدر ارام شوم


که فراموش کنم چقدر گاهی زندگی سخت می شود برایم......


دلم یک رنگی می خواهد و یک آغوش امن.......


یک شانه بی منت............وکمی ....تنها کمی همدلی......


یک مهربانی از جنس عشق............


دلم یک مخاطب خاص می خواهد این روزها............


خوشبحال آسمان..........که وقتی می بارد


زمین عاشقانه اشک هایش را می بوسد............


کاش کسی بیاید...که موقع رفتن....نرود!!

 


+ نوشته شده در دوشنبه 92/2/23 ساعت 7:38 عصر توسط باران پاییزی | نظر

خیلی سخته...

خیلــے سختــه ...

نصفه شَـــب بُغض گلوتــُ بگیــره و دلتنگـش بشـے!!

فکـر کُنـے شـآید مث ِ قدیمـــآ


بآز هـــم یه sms گـآه و بـے گـآه بده و بپُرسـه خوآبـے یا بیـدآر ... ؟
.
.

ولـے بآید قبـول کُنــے


اون هیچوقــت مـآل تُــــو نبوده

+ نوشته شده در پنج شنبه 92/2/19 ساعت 12:5 صبح توسط باران پاییزی | نظر

خاطرات کهنه ...

خاطرات نه سر دارند نه ته!!


بی هوامی آیند تاخفه ات کنند!!


میرسند گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان....سردت می کنند! داغت می کنند!!


رگ خوابت را بلدند


زمینت می زنند....خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند!!!

 

هرکسی برای خودش خیابانی دارد!!کوچه ای !!کافی شاپی!!وشاید عطری!!



که بعداز سالها.......خاطراتش گلویش را چنگ می زند!!



حالا حرف هایمان بماند برای بعد...دلخوریهایمان....دلتنگی هایمان...


وتمام اشک های من!!!!!!!!!!بااو چگونه می گذرد که بامن نگذشت!!!

 

پسری که عطر تو را زده بود دیروز در خیابان از کنارم گذشت واین یعنی

 

................قتل غیر عمد!!!

 

 


آنقدر با تنهایی انس گرفته ام که زبانش را می فهمم!وفهمیدمتنهایی هم می تواند


عشق خوبی باشد ...به شرط اینکه درکش کنم!


 


+ نوشته شده در شنبه 92/2/14 ساعت 11:56 عصر توسط باران پاییزی | نظر

زیر باران ...

 

 

زیر باران اگر دختری را سوار کردید جای شماره به او امنیت بدهید…،


او را به مقصد مورد نظرش برسانید نه به مقصد مورد نظرتان!


در تاکسی خودتان را به در بچسبانید نه به او!بگذارید


وقتی زن ایرانی مرد ایرانی را در کوچه خلوت میبیند


احساس امنیت کند نه احساس ترس...♥



+ نوشته شده در دوشنبه 92/2/9 ساعت 12:24 صبح توسط باران پاییزی

مرد باش ...

کـآش گـآهـی مَـرد بـودَم


مـی شُـد
تَـنـهآییَـم  را.......بـه خیـآبـآن بیـآوَرَم


سیـگـآری دود کُنَـم و نِـگَران نِـگـآه هـآی مَـردُم نَبـآشَـم


کـآش گـآهـی مَـرد بـودَم


مـی شُـد شـآدیَـم را.......بـه کـوچـه هـآ بِـبَـرَم


بـآ صِـدای بُـلَـنـد بِـخَنـدَم


وَ هیـچ مـآشیـنـی....بَـرای سَـوارکَـردَنَـم....تُـرمُـز نَـکُـنَـد!!



+ نوشته شده در شنبه 92/2/7 ساعت 11:44 صبح توسط باران پاییزی | نظر

خنده ام میگیرد...

 

 

خنده ام میگیرد

 

وقتی پس از مدت ها بی خبری

 

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی:

 

“دلم برایت تنگ است …….”

 

یا مرا به بازی گرفته ای

 

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی.

 

دلتنگی ارزانی خودت

 

من دگر دلم را به خدا سپرده ام.


+ نوشته شده در شنبه 92/2/7 ساعت 11:41 صبح توسط باران پاییزی

عاشقانه...

عاشِـقانـِـہ تَـــــــــر اَز هَمیشـِـہ میگـــــــُویَـم



کـِہ اِے گـُمْـشُــnه تـَریـنم



مَـــــن عاشـِـــقِ دیوانـِـہ نـیسْـتَـم



مـَن دوسْـتـَـــــتْ دآرَم


مـَن مـُحـتاجِ تــُـــــــو هَسْتَـم



وَ بــِـہ تــُـــــــو نـیــــــاز دارَم تــا زِنـْـده بـِـــمـانَـم



+ نوشته شده در سه شنبه 92/2/3 ساعت 12:38 عصر توسط باران پاییزی | نظر