• وبلاگ : باران بهانه بود تا زير چتر تو تا انتهاي کوچه بيايم...!!
  • يادداشت : دلنوشته6
  • نظرات : 6 خصوصي ، 25 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    دختر :شنيدم داري ازدواج مي کني ..مبارکه..خوشحا­ل شدم شنيدم..


    پسر :مرسي..انشااله قسمت شما!


    دختر:مي تونم براي آخرين بار يه چيزي ازت بخوام؟


    پسر:چي مي خواي؟


    دختر:اگه يه روز صاحب يه دختر شدي مي شه اسم منو بذاري روش؟

    پسر:چرا؟مي خواي هر موقع که نگاش مي کنم ..صداش مي کنم درد بکشم؟؟


    دختر:نه..آخه دخترا عاشق باباهاشون مي شن..مي خوام بفهمي چقدر


    عاشقت بودم.


    ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

    ديگـر هيچ مردي به هوايت سر به بيابـــان نميذارد


    ساده شــده اي ليلي جـــان؟!

    مــــــردان روزگــــار ما،بــــا يــک کـــلـــيــک روزي هـــزار بار عاشق

    ميــــــشونـــد..................


    ×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

    روز? دختر و پسر? که همد?گرو دوست داشتن، تو خ?ابون


    قدم م?زدن که ناگهان ?ک ماش?ن خوشگل ا?ستاد


    جلوشون .


    دختره به پسره گفت ببخش?د من م?رم سوار م?شم چون تو


    ماش?ن ندار? . دختره وقت? رفت جلو تا سوار شه راننده


    گفت


    ببخش?د من راننده ا?ن آقا هستم اومدم


    دنبالش ..............

    پاسخ

    واي اولي خعلي قشنگ بود.............اخريم خ باحال بود..........مرسي