سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران بهانه بود تا زیر چتر تو تا انتهای کوچه بیایم...!!

خوش نمیگذرد...

دست به دامان عقربه هایم شب و روز تا شتابان گذرند و بر نگردند...

اشباع شدست حالم از این ثانیه های تلخ و تکراری...

حال که "خوشنمیگذرد" میخواهم فقط "بگذرد"...

 


+ نوشته شده در شنبه 93/2/13 ساعت 4:12 عصر توسط یاسی | نظر