سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران بهانه بود تا زیر چتر تو تا انتهای کوچه بیایم...!!

نقاش باشی

نقاش باشی!چقدر میگیری بیایی و

صفحه های سیاه دلم را رنگ کنی؟

بعدبرای دیواره اتاق دلم یک روز آفتابی بکشی؟

که نور آفتاب تا میانه اتاق آمده باشد......

راستی من روی صورتم یک خنده  می خواهم...

نرخ خنده که گران نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید

 

یادته یه روز به من گفتی:هروقت خواستی گریه کنی....

برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و

بهت بخنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم : اگه بارون نبود چی؟؟؟

گفتی : اگه چشمای قشنگه تو بباره.آسمونم گریش میگیره....

گفتم: یه خواهشی ازت دارم!!!!!

وقتی آسمون چشام خواست بباره تنهام نذار!!!

گفتی : چشم

حالا من امروز دارم گریه می کنم...اما آسمون نمی باره

توهم اون دوردورا وایسادی ....و

بهم می خندی!!!!!!!!!!!!!!

 


+ نوشته شده در یکشنبه 91/12/6 ساعت 8:14 عصر توسط باران پاییزی | نظر