دلم که برايت تنگ مي شود
چشمانم را اهسته مي بندم
در سياهي چشمانم پياده راه مي افتم
نمي دانم به کدام سو
اما مي دانم هميشه به اغوش گرم تو مي رسم
و سرشار مي شوم از عطر بوسه هايت ...
سلام...
چققققققد با احسسسسساس بود...
خيلي دوسش داشتم
سلامممممممم
خيلي خوشمل بود
خدايادلم به اندازه تمام روزهاي باراني تنگ است
سلام خوبي آپم عزيزم
کاش در کودکي ميمانديم تا بجاي دلهايمان زانوهايمان زخمي ميشد.